لیست کامل اعضای بدن به انگلیسی با تلفظ صوتی + عکس و ترجمه

یادگیری واژگان مرتبط با بدن انسان به زبان انگلیسی، یکی از اساسیترین و کاربردیترین مراحل در مسیر فراگیری این زبان است. این واژگان نه تنها برای توصیف ویژگیهای ظاهری افراد ضروری هستند، بلکه در مکالمات روزمره، درک اصطلاحات رایج، و به ویژه در موقعیتهای حساس مانند مراجعه به پزشک برای بیان دقیق علائم و مشکلات، نقشی حیاتی ایفا میکنند. تسلط بر این کلمات، زبانآموزان را قادر میسازد تا با اعتماد به نفس بیشتری در محیطهای انگلیسیزبان ارتباط برقرار کنند و از سوءتفاهمهای احتمالی جلوگیری نمایند. این گزارش، راهنمایی جامع برای یادگیری اعضای بدن به انگلیسی، همراه با ترجمه فارسی، تلفظ دقیق IPA، و مثالهای کاربردی ارائه میدهد و به بررسی اصطلاحات رایج مرتبط با اعضای بدن میپردازد.
اعضای سر و صورت (Head and Face)
سر و صورت شامل اجزای متعددی هستند که در مکالمات روزمره برای توصیف افراد یا بیان مشکلات جسمانی بسیار پرکاربردند. شناخت دقیق این واژگان، به شما کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف، از جمله توصیف چشمهای یک فرد یا بیان درد در ناحیه پیشانی، به درستی منظورتان را منتقل کنند.
در جدول زیر، لیست کاملی از اعضای سر و صورت به همراه ترجمه فارسی، تلفظ دقیق IPA و مثالهای کاربردی آورده شده است:
کلمه انگلیسی | ترجمه فارسی | تلفظ IPA | مثال کاربردی |
---|---|---|---|
Head | سر | /hɛd/ | He hit his head on the door frame. (او سرش را به چارچوب در زد.) |
Hair | مو | /hɛː/ | She dyes her hair red. (او موهایش را قرمز میکند.) |
Face | صورت | /feɪs/ | She has a beautiful face. (او صورت زیبایی دارد.) |
Forehead | پیشانی | /ˈfɒrɪd/ | He wiped the sweat from his forehead. (او عرق را از پیشانیاش پاک کرد.) |
Eye | چشم | /aɪ/ | She has blue eyes. (او چشمهای آبی دارد.) |
Eyebrow | ابرو | /ˈaɪˌbraʊ/ | He raised an eyebrow in surprise. (او از تعجب ابرویی بالا انداخت.) |
Eyelash | مژه | /ˈaɪˌlæʃ/ | She has long, dark eyelashes. (او مژههای بلند و تیره دارد.) |
Ear | گوش | /ɪə/ | He whispered something in her ear. (او چیزی در گوشش زمزمه کرد.) |
Nose | بینی | /noʊz/ | He has a small nose. (او بینی کوچکی دارد.) |
Mouth | دهان | /maʊθ/ | Keep your mouth shut. (دهانت را بسته نگه دار.) |
Lip | لب | /lɪp/ | She bit her lip nervously. (او با نگرانی لبش را گاز گرفت.) |
Tooth / Teeth | دندان / دندانها | /tuθ/ /tiθ/ | He has a broken tooth. (او یک دندان شکسته دارد.) / Brush your teeth twice a day. (روزانه دو بار دندانهایت را مسواک بزن.) |
Tongue | زبان | /tʌŋ/ | He stuck out his tongue. (او زبانش را بیرون آورد.) |
Chin | چانه | /t͡ʃɪn/ | He has a very nice chin. (او چانه بسیار خوبی دارد.) |
Cheek | گونه | /tʃiːk/ | She kissed him on the cheek. (او گونهاش را بوسید.) |
در زبان انگلیسی، برخی اسامی مانند "Hair" (مو) به عنوان اسم غیرقابل شمارش (uncountable noun) در نظر گرفته میشوند، به این معنی که حتی وقتی به چندین تار مو اشاره میکنیم، از شکل مفرد آن استفاده میشود. این نکته گرامری برای زبانآموزان بسیار مهم است، زیرا در زبان فارسی چنین قاعدهای وجود ندارد. همچنین، کلماتی مانند "Tooth" (دندان) دارای شکل جمع بیقاعده "Teeth" هستند که یادگیری آنها به دقت بیشتری نیاز دارد. توجه به این جزئیات، به شما کمک میکند تا نه تنها واژگان را بدانید، بلکه آنها را به درستی در جملات به کار ببرید و خطاهای رایج را کاهش دهید.
اعضای اصلی بدن یا تنه (Torso / Main Body)
تنه، بخش مرکزی بدن انسان است که شامل اندامهای حیاتی و ساختارهای پشتیبان میشود. یادگیری واژگان این بخش، برای توصیف وضعیت جسمانی، لباسها، یا حتی بیان درد در این نواحی ضروری است.
در جدول زیر، اعضای اصلی بدن یا تنه به همراه ترجمه فارسی، تلفظ IPA و مثالهای کاربردی آورده شده است:
کلمه انگلیسی | ترجمه فارسی | تلفظ IPA | مثال کاربردی |
---|---|---|---|
Neck | گردن | /nɛk/ | He has a long neck. (او گردن بلندی دارد.) |
Shoulder | شانه | /ˈʃoʊldər/ | She tapped him on the shoulder. (او به شانهاش زد.) |
Chest | قفسه سینه | /tʃɛst/ | He has a broad chest because he swims a lot. (او قفسه سینه پهنی دارد چون زیاد شنا میکند.) |
Back | کمر / پشت | /bæk/ | My back hurts. (کمرم درد میکند.) |
Stomach | شکم / معده | /ˈstʌmək/ | My stomach hurts after eating too much. (معدهام بعد از خوردن زیاد درد میکند.) |
Belly | شکم (غیررسمیتر) | (فاقد IPA در منابع) | He has a big belly. (او شکم بزرگی دارد.) |
Waist | کمر | /weɪst/ | She has a narrow waist. (او کمر باریکی دارد.) |
در مورد کلمه "شکم"، زبان انگلیسی واژگان متعددی مانند "Stomach"، "Belly" و "Abdomen" را دارد. در حالی که "Stomach" و "Abdomen" بیشتر در زمینههای رسمیتر یا پزشکی استفاده میشوند، "Belly" واژهای غیررسمیتر و عامیانه برای اشاره به شکم است. درک این تفاوتها در سطح رسمیت و کاربرد، به زبانآموزان کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف، انتخاب واژه مناسبی داشته باشند و ارتباطی طبیعیتر برقرار کنند. این تمایزات ظریف در واژگان، نشاندهنده عمق زبان و اهمیت توجه به بافتار (context) در یادگیری است.
دستها و پاها (Arms and Legs)
دستها و پاها، اندامهای حرکتی بدن هستند که شامل بخشهای بسیار جزئیتری مانند انگشتان دست و پا میشوند. یادگیری نام این بخشها برای توصیف حرکات، جراحات، یا حتی جواهرات بسیار مهم است.
در جدول زیر، لیست کاملی از اعضای دستها و پاها به همراه ترجمه فارسی، تلفظ IPA و مثالهای کاربردی آورده شده است:
کلمه انگلیسی | ترجمه فارسی | تلفظ IPA | مثال کاربردی |
---|---|---|---|
Arm | بازو | /ɑːm/ | He broke his arm. (او بازویش شکست.) |
Elbow | آرنج | /ˈɛlˌboʊ/ | Don't jab your elbow into me. (آرنجت را به من نزن.) |
Wrist | مچ دست | /rɪst/ | She had a gold watch on her wrist. (او ساعت طلایی به مچ دستش میبست.) |
Hand | دست | /hænd/ | I write with my right hand. (من با دست راستم مینویسم.) |
Finger | انگشت دست | /ˈfɪŋɡə/ | He pointed his finger at the door. (او با انگشتش به در اشاره کرد.) |
Thumb | انگشت شست | /θʌm/ | Our thumb might be the most valuable digit we have. (شست ما شاید باارزشترین انگشت ما باشد.) |
Index Finger | انگشت اشاره | /ˈɪndɛks ˈfɪŋɡər/ | Use your index finger to point. (از انگشت اشارهات برای اشاره کردن استفاده کن.) |
Middle Finger | انگشت وسط | /ˈmɪdl ˈfɪŋɡər/ | The middle finger is the longest. (انگشت وسط بلندترین است.) |
Ring Finger | انگشت حلقه | /rɪŋ ˈfɪŋɡər/ | She wears a ring on her ring finger. (او حلقهای در انگشت حلقهاش میاندازد.) |
Pinky Finger / Little Finger | انگشت کوچک | /ˈpɪŋki ˈfɪŋɡər/ /ˌlɪtl ˈfɪŋɡər/ | She puts an amazing diamond ring on her little finger. (او یک انگشتر الماس بینظیر به انگشت کوچک خود میاندازد.) 1 |
Nail | ناخن | /neɪl/ | Stop biting your fingernails. (دست از جویدن ناخنهایت بردار.) |
Leg | پا (از زانو تا مچ) | /lɛɡ/ | He hurt his leg playing soccer. (او پایش را در فوتبال آسیب دید.) |
Thigh | ران | /θaɪ/ | The runner has strong thighs. (دونده رانهای قوی دارد.) |
Knee | زانو | /niː/ | My knee hurts when I run. (زانوی من هنگام دویدن درد میکند.) |
Ankle | مچ پا | /ˈæŋkl/ | He hurt his ankle while he was playing soccer. (وقتی فوتبال بازی میکرد، مچ پایش آسیب دید.) |
Foot / Feet | پا / پاها (کف پا به پایین) | /fʊt/ /fiːt/ | My foot is sore. (کف پایم درد میکند.) / My feet are tired. (پاهایم خسته هستند.) |
Heel | پاشنه | /hiːl/ | She wore high heels. (او کفش پاشنه بلند پوشیده بود.) |
Toe | انگشت پا | /təʊ/ | He stubbed his toe on the table leg. (او انگشت پایش را به پایه میز زد.) |
Big Toe | شست پا | /bɪɡ təʊ/ | The big toe is the largest toe. (شست پا بزرگترین انگشت پا است.) |
اندامهایی مانند دستها و پاها متقارن هستند، به همین دلیل آشنایی با شکل جمع آنها نیز اهمیت دارد.1 علاوه بر این، دانستن نامهای دقیقتر برای هر انگشت دست (مانند Index Finger، Middle Finger، Ring Finger، Pinky Finger) و انگشت پا (Big Toe) نشاندهنده تسلط بیشتر بر زبان است. این سطح از جزئینگری به زبانآموز امکان میدهد تا در توصیفات خود بسیار دقیقتر عمل کند، که این خود گامی مهم به سوی روان صحبت کردن است. این دقت در واژگان، نشان میدهد که یادگیری زبان فراتر از کلمات پایه است و شامل جزئیات کاربردی برای ارتباطات دقیقتر میشود.
اعضای داخلی بدن (Internal Organs)
اعضای داخلی بدن، اگرچه قابل مشاهده نیستند، اما واژگان مرتبط با آنها برای مکالمات پزشکی، توصیف بیماریها و درک متون علمی بسیار حیاتی هستند.1 این بخش به زبانآموزان کمک میکند تا در مواقع لزوم، به وضوح درباره سلامت خود صحبت کنند.
در جدول زیر، اعضای داخلی بدن به همراه ترجمه فارسی، تلفظ IPA و عملکرد اصلی آنها آورده شده است:
کلمه انگلیسی | ترجمه فارسی | تلفظ IPA | عملکرد/توضیح مختصر |
---|---|---|---|
Brain | مغز | /breɪn/ | مرکز کنترل بدن، مسئول تفکر، حافظه و احساسات. |
Heart | قلب | /hɑːrt/ | خون را در سراسر بدن پمپ میکند. |
Lungs | ریهها / ششها | /lʌŋz/ | به ما کمک میکنند اکسیژن تنفس کنیم. |
Liver | کبد | /ˈlɪvər/ | سمزدایی بدن و تولید صفرا. |
Kidneys | کلیهها | /ˈkɪdniz/ | خون را تصفیه کرده و ادرار تولید میکنند. |
Stomach | معده | /ˈstʌmək/ | غذای خورده شده را هضم میکند. |
Bones | استخوانها | /boʊnz/ | اسکلت بدن را تشکیل داده و از اندامها محافظت میکنند. |
Blood | خون | /blʌd/ | اکسیژن و مواد مغذی را به سراسر بدن حمل میکند. |
یادگیری نام اعضای داخلی بدن تنها به افزایش دایره لغات محدود نمیشود؛ این دانش به زبانآموزان کمک میکند تا در موقعیتهای پزشکی، به طور دقیق و بدون ابهام، درباره مشکلات و علائم خود صحبت کنند. به عنوان مثال، بیان "I have a pain in my liver" (دردی در کبدم احساس میکنم) بسیار دقیقتر از یک توصیف کلی است و میتواند به تشخیص و درمان صحیح کمک کند. این کاربرد عملی واژگان، اهمیت یادگیری جامع و کاربردی زبان را نشان میدهد.
اصطلاحات رایج انگلیسی با اعضای بدن
اصطلاحات (Idioms) بخش جداییناپذیری از هر زبانی هستند و زبان انگلیسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از اصطلاحات انگلیسی از اعضای بدن الهام گرفتهاند و درک آنها برای صحبت کردن مانند یک بومی و فهمیدن مکالمات روزمره ضروری است.30 معنی اصطلاحات معمولاً از معنای تحتاللفظی کلمات تشکیلدهنده آنها قابل استنباط نیست، که این امر یادگیری آنها را برای زبانآموزان چالشبرانگیز میکند.
در جدول زیر، برخی از اصطلاحات رایج انگلیسی با اعضای بدن به همراه معنی و مثالهای کاربردی آورده شده است:
اصطلاح انگلیسی | معنی | مثال کاربردی |
---|---|---|
Break a leg | موفق باشی! (برای آرزوی موفقیت در نمایش یا امتحان) | Your performance is tonight? Break a leg! (اجرای تو امشب است؟ موفق باشی!) |
Cost an arm and a leg | خیلی گران بودن؛ هزینه گزاف داشتن | Fixing the car is going to cost an arm and a leg. (تعمیر ماشین خیلی گران تمام میشود.) |
Keep an eye on something | مراقب چیزی/کسی بودن؛ حواسجمع بودن | I went for a run there, keeping an eye on the children the whole time. (من آنجا دویدم و تمام مدت مراقب بچهها بودم.) |
Get cold feet | ترسیدن و منصرف شدن در لحظه آخر؛ دودل شدن | She got cold feet when asked to sing a solo. (او وقتی از او خواستند تکخوانی کند، ترسید و منصرف شد.) |
Have a big head | مغرور بودن؛ از خود راضی بودن | Joe's really gotten a big head since his promotion. (جو از زمانی که ترفیع گرفته، خیلی مغرور شده است.) |
Let one's hair down | راحت بودن؛ خودمانی رفتار کردن | I need a vacation; I rarely get a chance to let my hair down. (به تعطیلات نیاز دارم؛ به ندرت فرصت میکنم راحت باشم.) |
Be all ears | سراپا گوش بودن؛ با دقت گوش دادن | If you have any advice for me, I'm all ears. (اگر نصیحتی برایم داری، سراپا گوش هستم.) |
By the skin of one's teeth | به سختی؛ با اختلاف بسیار کم؛ به زور | I passed the exam by the skin of my teeth. (من امتحان را به سختی قبول شدم.) |
Get something off one's chest | سفره دل باز کردن؛ حرف ناگفتهای را گفتن | It really feels good getting that off my chest. (واقعاً خوب است که آن را از دلم بیرون ریختم.) |
Give someone a hand | کمک کردن | Can you give me a hand moving this box? (میتوانی در جابهجایی این جعبه کمکم کنی؟) |
Put one's foot in one's mouth | حرف نابجا زدن؛ گاف دادن | Wow, he really put his foot in his mouth with that silly comment. (وای، او با آن حرف احمقانه واقعاً گاف داد.) |
On the tip of one's tongue | نوک زبان بودن (چیزی را به یاد نیاوردن) | What's his name? Ahh, it's on the tip of my tongue! (اسمش چی بود؟ آه، نوک زبانم است!) |
Keep your chin up | روحیه خود را حفظ کن؛ سرت را بالا بگیر | Keep your chin up, we're not lost yet. (روحیه خود را حفظ کن، هنوز گم نشدهایم.) |
Sweet tooth | دندان شیرین؛ علاقه زیاد به شیرینیجات | She's really got a sweet tooth! (او واقعاً عاشق شیرینیجات است!) |
تسلط بر اصطلاحات، یک گام مهم در رسیدن به تسلط واقعی بر زبان انگلیسی است. اصطلاحات، زبان را زندهتر و طبیعیتر میکنند و به زبانآموزان امکان میدهند تا مانند بومیزبانان فکر کرده و صحبت کنند. این جنبه از یادگیری زبان، فراتر از قواعد گرامری و واژگان ساده است و به درک عمیقتر فرهنگ و نحوه تفکر بومیزبانان کمک میکند.
نکات و روشهای یادگیری مؤثر (Effective Learning Tips and Methods)
یادگیری واژگان جدید، به ویژه اعضای بدن و اصطلاحات مرتبط با آنها، نیازمند رویکردی سازمانیافته و فعال است تا اطلاعات به طور مؤثر در حافظه بلندمدت تثبیت شوند. صرفاً خواندن لیست کلمات کافی نیست؛ باید از روشهایی استفاده کرد که مغز را به بازیابی فعال اطلاعات تشویق کند.
- استفاده از فلشکارتها (Flashcards):
فلشکارتها یکی از مؤثرترین ابزارها برای یادگیری واژگان هستند. برای هر کلمه انگلیسی، یک فلشکارت بسازید که در یک طرف کلمه انگلیسی و در طرف دیگر ترجمه فارسی، تلفظ IPA و یک تصویر مرتبط یا مثال کاربردی آن را داشته باشد. استفاده از سیستم لایتنر (Leitner system) یا برنامههای هوشمند فلشکارت (مانند Zabanshenas یا Quizlet) که بر اساس تکرار با فاصله (spaced repetition) عمل میکنند، به تثبیت کلمات در حافظه بلندمدت کمک شایانی میکند. - یادگیری از طریق بازی و فعالیتهای تعاملی:
تبدیل یادگیری به یک بازی، فرآیند را لذتبخشتر و مؤثرتر میکند. بازیهایی مانند اشاره کردن به اعضای بدن و نام بردن آنها به انگلیسی، یا بازیهای گروهی که در آنها کلمات به صورت الفبایی یا بر اساس دستهبندی خاصی (مثلاً اعضای داخلی) لیست میشوند، میتوانند بسیار مفید باشند. همچنین، اپلیکیشنهای موبایل و کامپیوتر نیز میتوانند ابزارهای تعاملی خوبی برای یادگیری انفرادی فراهم کنند. - تمرین تلفظ با منابع صوتی:
تلفظ صحیح، بخش جداییناپذیری از یادگیری واژگان است. برای هر کلمه، به تلفظ IPA آن توجه کنید و روی صداهای اصلی و تأکید هجاها تمرکز کنید. استفاده از دیکشنریهای صوتی معتبر مانند Cambridge یا Oxford، یا پلتفرمهایی مانند Youglish که تلفظ کلمات را در جملات واقعی نشان میدهند، میتواند به بهبود چشمگیر تلفظ کمک کند. همچنین، ضبط صدای خود هنگام تلفظ کلمات و جملات و مقایسه آن با تلفظ بومیزبانان، راهی عالی برای شناسایی و رفع اشکالات است. - یادگیری در بافتار (Contextual Learning):
کلمات را به صورت مجزا حفظ نکنید. همیشه آنها را در جملات و عبارات کامل به کار ببرید. ارتباط دادن واژگان با تصاویر و نمودارهای بدن انسان، به ویژه برای اعضای داخلی، به شما کمک میکند تا موقعیت و عملکرد آنها را بهتر درک کنید. همچنین، دستهبندی واژگان به گروههای مرتبط (مانند اعضای دستگاه گوارش یا تنفس) میتواند سازماندهی ذهنی را بهبود بخشد. - استفاده از آهنگها و شعرها:
برای کودکان و حتی بزرگسالان، آهنگها و شعرهای آموزشی که نام اعضای بدن را به انگلیسی یاد میدهند، ابزاری سرگرمکننده و مؤثر برای حفظ کلمات هستند. ریتم و ملودی به یادآوری کلمات کمک میکند و یادگیری را دلپذیرتر میسازد.
این روشها، با تأکید بر بازیابی فعال و تکرار هدفمند، به زبانآموزان قدرت میدهند تا واژگان را به صورت پایدار در حافظه خود ثبت کنند و آنها را به طور طبیعی در مکالمات خود به کار ببرند.
پرسشهای متداول
چرا یادگیری اعضای بدن به انگلیسی مهم است؟
مکالمات روزمره: این واژگان برای توصیف خود و دیگران، از جمله ظاهر فیزیکی و ویژگیهای چهره، ضروری هستند.
موقعیتهای پزشکی: در صورت بیماری یا جراحت، توانایی توصیف دقیق درد یا مشکل به پزشک، برای دریافت درمان صحیح حیاتی است.
درک اصطلاحات: بسیاری از اصطلاحات رایج انگلیسی از اعضای بدن الهام گرفتهاند؛ درک این اصطلاحات به شما کمک میکند تا مانند یک بومیزبان صحبت کنید و مکالمات را بهتر بفهمید.
بهترین روش برای یادگیری اعضای بدن به انگلیسی چیست؟
فلشکارتها: استفاده از فلشکارتهای دستساز یا دیجیتال با تصاویر و تلفظ صوتی، به همراه سیستم تکرار با فاصله.
بازیها و فعالیتهای تعاملی: تبدیل یادگیری به بازیهای سرگرمکننده، مانند اشاره کردن به اعضای بدن و نام بردن آنها، یا استفاده از اپلیکیشنهای آموزشی.
تمرین مداوم: تکرار منظم و استفاده از کلمات در جملات و مکالمات روزمره برای تثبیت در حافظه.
چگونه میتوانم تلفظ اعضای بدن به انگلیسی را بهبود بخشم؟
تمرکز بر IPA: به تلفظ IPA هر کلمه توجه کنید و روی صداهای اصلی و تأکید هجاها تمرین کنید.
استفاده از دیکشنریهای صوتی: از دیکشنریهای آنلاین معتبر مانند Cambridge یا Oxford برای شنیدن تلفظ صحیح استفاده کنید.
ضبط صدا: صدای خود را هنگام تلفظ کلمات و جملات ضبط کنید و با تلفظ بومیزبانان مقایسه کنید تا اشکالات را شناسایی و رفع کنید.
گوش دادن فعال: به آهنگها، پادکستها و فیلمها به زبان انگلیسی گوش دهید تا با ریتم و آهنگ کلام بومیزبانان آشنا شوید.
نتیجهگیری
یادگیری واژگان مرتبط با اعضای بدن به زبان انگلیسی، فراتر از یک تمرین ساده دایره لغات است؛ این یک سرمایهگذاری در تواناییهای ارتباطی و درک فرهنگی زبانآموز محسوب میشود. از توصیفهای روزمره گرفته تا مکالمات حیاتی در زمینههای پزشکی، و از درک اصطلاحات عامیانه تا صحبت کردن با اعتماد به نفس، این دانش پایه و اساس ارتباط مؤثر را فراهم میآورد. این گزارش با ارائه لیستهای جامع، تلفظهای دقیق، مثالهای کاربردی و راهبردهای یادگیری مؤثر، تلاش کرده است تا این مسیر را برای زبانآموزان فارسیزبان هموار سازد.
برای کسانی که به دنبال تسریع در پیشرفت خود، رفع اشکالات تلفظی، و درک عمیقتر ظرایف زبان انگلیسی هستند، آموزش خصوصی زبان انگلیسی فرصتی بینظیر را فراهم میآورد. یک معلم خصوصی میتواند برنامهای کاملاً متناسب با نیازها و سبک یادگیری هر فرد ارائه دهد، نقاط قوت را تقویت کرده و چالشها را به فرصت تبدیل کند. این رویکرد شخصیسازی شده، نه تنها به یادگیری سریعتر کمک میکند، بلکه اعتماد به نفس لازم برای به کارگیری دانش جدید در موقعیتهای واقعی را نیز افزایش میدهد.
دیدگاهها
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید - ورود به حساب
هنوز دیدگاهی برای این مدرس ثبت نشده، شما اولین نفر باشید!